۲۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۵

عاشقانی که مبتلای تواند
پادشاهند چون گدای تواند

حزن یعقوبشان بود زیرا
هر یک ایوب صد بلای تواند

گرچه دارند در درون صد درد
همه موقوف یک دوای تواند

دل قومی بوصل راضی کن
که بجان طالب رضای تواند

مرده عشق و زنده امید
زنده ومرده از برای تواند

آفت عقل و هوش اهل نظر
چشم و ابروی دلربای تواند

ای سلیمان بدستگاه مکوب
سر موران که زیر پای تواند

یک زبانند در ملامت ما
این دو رویان که در قفای تواند

عالمی همچو سیف فرغانی
با چنین حسن مبتلای تواند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.