هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و ستایش‌آمیز، درباره عشق و شیفتگی به معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از اضطراب و بی‌قراری ناشی از عشق سخن می‌گوید. همچنین، به هنر شاعری و ارزش سخن اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۳۱

کسی که همچو تو ازلب شکر فروش بود
اگر بیاد لبش می خورند نوش بود

کسی که عشق تو بروی گذر کند چون برق
چو ابر گرید و چون رعد در خروش بود

زعشق همچو تویی اضطراب من چه عجب
که آب بر سر آتش نهند جوش بود

چو دل ربودی ازابرام من ملول مشو
که درمعامله درویش سخت کوش بود

ترا بنقد روان سخن خریدارم
ازآنکه شاعر مفلس سخن فروش بود

بدور حسن تو گویم سخن چو قاعده نیست
که عندلیب بایام گل خموش بود

بنزد تو سخن آورد سیف فرغانی
وگرنه لایق این در کدام گوش بود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.