هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از دریافت نامهای از یار سخن میگوید که با وجود قهرها، لطف و محبت یار را به یاد میآورد. شاعر از جفاها و وفاهای یار میگوید و امیدوار است که روزی نور یار دیدهاش را روشن کند. شعر همچنین به شب هجران و صبح امید اشاره دارد و از ذوق دیدار و سخن یار مینالد. در پایان، شاعر از یار میخواهد که انصاف دهد و دلیل دوری را بگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شعر کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۲۷۶
ای نامه نو رسیده از یار
بی گوش سخن شنیده از یار
در طی تو گر هزار قهرست
لطفیست بمن رسیده از یار
این جان جفا کشیده از تو
ای بوی وفا شنیده از یار
وی دیده هر آنچه گفته از دوست
وی گفته هر آنچه دیده از یار
هرگز باشد که چون سوادت
پر نور کنیم دیده از یار
اندر شب هجر مطلع تو
صبحیست ولی دمیده از یار
ای حظ نظر گرفته از دوست
وی ذوق سخن چشیده از یار
گر باز روی ز من بگویش
کای بی سببی رمیده از یار
انصاف بده که چون بود سیف
پیوسته چنین بریده از یار
بی گوش سخن شنیده از یار
در طی تو گر هزار قهرست
لطفیست بمن رسیده از یار
این جان جفا کشیده از تو
ای بوی وفا شنیده از یار
وی دیده هر آنچه گفته از دوست
وی گفته هر آنچه دیده از یار
هرگز باشد که چون سوادت
پر نور کنیم دیده از یار
اندر شب هجر مطلع تو
صبحیست ولی دمیده از یار
ای حظ نظر گرفته از دوست
وی ذوق سخن چشیده از یار
گر باز روی ز من بگویش
کای بی سببی رمیده از یار
انصاف بده که چون بود سیف
پیوسته چنین بریده از یار
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.