۲۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۶

لب گل در تبسم آمد باز
بلبل اندر ترنم آمد باز

دهن بی زبان گل ز صبا
بی لب اندر تبسم آمد باز

بلبل از بهر سرگذشت فراق
با گل اندر تکلم آمد باز

این همه چیست هیچ می دانی
حسن را عشق در دم آمد باز

بر زمین گشت آسمان گون را
اینک از لاله انجم آمد باز

از شکوفه درخت قند ز رنگ
با زبرپوش قاقم آمد باز

بر گریبان گل چو گوی گره
غنچه چون تکمه سرگم آمد باز

بود چون مار مهره یی وزخار
نیش بر دم چو کژدم آمد باز

سبزه صحرا چو چشم روشن کرد
رونقش بهر مردم آمد باز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.