هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر به عشق الهی و ارتباط عمیق بین عاشق و معشوق (خدا) می‌پردازد. شاعر از تأثیر عشق الهی بر جان و دل سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق الهی تمام وجودش را فرا گرفته و او را از تعلقات دنیوی رها کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۴۸

ای آنکه عشق تو دل جانست وجان دل
مهرت نهاده لقمه غم در دهان دل

وصل تو قلب دل طلبد از میان جان
ذکر تو گوش جان شنود از زبان دل

عشقت چو صبح در افق جان کند اثر
پر آفتاب وماه شود آسمان دل

جانم بجام غم همه خون جگر خورد
تا دل دمی از آن تو باشد توآن دل

گر عشق تو بود ز ازل در میان جان
همچون ابد پدید نباشد کران دل

چون زر بسکه ملکان نام دارتست
هر گوهری که طبع بر آرد زکان دل

از رنگ وبوی تو دهدم همچو گل نشان
هر غنچه یی که بشکفد از بوستان دل

این بیتها که بهر تو گفتیم هر یکی
یک عشق نامه است بسر بر نشان دل

ازهر چه آن بدوست تعلق نداشت سیف
بگشای پای جان بگسل ریسمان دل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.