هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و زیبایی معشوق خود سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که با دیدن معشوق، جان تازه‌ای می‌یابد و دنیای جدیدی را تجربه می‌کند. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند لب‌ها، گیسوان و چهره‌اش تمجید می‌کند و احساس می‌کند که هیچ لذتی در بهشت قابل مقایسه با دیدن معشوق نیست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل زیبایی‌های ادبی و عرفانی آن نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۵۸

بتی که ازلب او ذوق جان همی یابم
درو چو گم شدم او را ازآن همی یابم

هرآن نفس که ببینم جمال او گویی
که مرده بوده ام و باز جان همی یابم

زیاد آن رخ رنگین که گل نمونه اوست
مدام در دل خود گلستان همی یابم

همی نیافتم از وی نشان بهیچ طرف
کنون بهر طرفی زو نشان همی یابم

بهر کنار که دامی نهد سر زلفش
چو مرغ پای خود اندر میان همی یابم

ازین جهان چو مرا کرد بی خبر عشقش
زخویشتن خبری زآن جهان همی یابم

کسی زصحبت حور آن نیابد اندر خلد
که من ز دیدن این دلستان همی یابم

نیافت خسرو آن ذوق از لب شیرین
که من زبوسه پای فلان همی یابم

نمی روم ز درش همچو سیف فرغانی
که هر چه خواهم ازین آستان همی یابم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.