هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر عمیق آن بر شاعر می‌پردازد. شاعر از نور و جلوه‌های معشوق در چشم‌ها، دل و طبیعت سخن می‌گوید و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه مانند ماه، خورشید، گل‌ها و شراب عشق بیان می‌کند. همچنین، درد فراق و اشک‌های ناشی از عشق را توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'دل بخون جگر کند تر چشم' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۸۸

ای منور بروی تو هر چشم
در دلم نور تو چو در سر چشم

هر دم از حسن تو دگر رنگی
روی تو جلوه کرده بر هر چشم

مه چو خورشید جویدت هر روز
تا برویت کند منور چشم

دست صدقم کشد بمیل نیاز
خاک پایت چو سرمه اندر چشم

بخیال تو خانه دل را
هر نفس می کند مصور چشم

تا مرا در غم تو با لب خشک
دل بخون جگر کند تر چشم

هر کرا آب چشم بهر تو نیست
همچو سیلش شود مکدر چشم

بچشم زهرم ار کنی در جام
بکشم بارم ار نهی بر چشم

دل چو مست می محبت شد
خمر عشق تو بود و ساغر چشم

از سر ناز در چمن روزی
ای مه لاله روی عبهر چشم

هست در باغ همچو من بیمار
بهر تو نرگس مزور چشم

هم ز چشم تو خوب منظر روی
هم ز روی تو خوب منظر چشم

هرکه دل در تو بست بی بصر است
گر گشاید بروی دیگر چشم

پرده بر وی فرو گذار که هست
این دل همچو خانه را در چشم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.