هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و شورانگیز شاعر به معشوق است که باعث آشفتگی و دل‌شورگی او شده است. شاعر از درد هجران و غم عشق می‌نالد و از معشوق طلب کمک می‌کند. او خود را کمتر از خاک می‌داند و تنها امیدش به معشوق است. در نهایت، شاعر اعلام می‌کند که غم عشق برایش از شادی‌ها دوست‌داشتنی‌تر است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد هجران و غم عشق ممکن است برای گروه‌های سنی پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۹۳

عشق تو زیر و زبر دارد دلم
وز جهان آشفته تر دارد دلم

پیش ازین شوریده دل بودم ولیک
این زمان شوری دگر دارد دلم

لاف عشقت می زند با هرکسی
زین سخن جان در خطر دارد دلم

دست در زلف تو زد دیوانه وار
من نمی دانم چه سر دارد دلم

عشق چون پا در میان دل نهاد
دست با غم در کمر دارد دلم

در حصار سینه تنگیها کشید
زآن ز تن عزم سفر دارد دلم

تا مدد از روی تو نبود کجا
بار غم از سینه بر دارد دلم

کمتر از خاکم اگر جز خون خویش
هیچ آبی بر جگر دارد دلم

دور کن از من قضای هجر خود
از تو اومید این قدر دارذ دلم

نزد من کز سیم و زر بی بهره ام
ورچه گنجی پرگهر دارذ دلم

ملک دنیا استخوانی بیش نیست
کش چو سگ بیرون در دارد دلم

سیف فرغانی چو غم از بهر اوست
غم ز شادی دوستر دارد دلم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.