هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر به معشوق است. او خود را کاملاً متعلق به معشوق می‌داند و از فراق و بی‌مهری او رنج می‌برد. شاعر با اشاره به داستان یعقوب و یوسف، عمق درد خود را نشان می‌دهد و وجود خود را سراسر متعلق به معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های ادبی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی اشارات به رنج و فراق نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۴۸

الا ای بچهره گلستان من
منم آن تو و تویی آن من

بهار رخت گلستان منست
خزان دور باد از گلستان من

دلم خسته کردی بهجران خویش
لبت خسته بادا بدندان من

نه آن درد دارم که عاجز بود
طبیب وصالت ز درمان من

مرا بی تو چون زندگانی بود
منم مرده تو تویی جان من

حزینم چو یعقوب وآگه نیی
ز سوز دل و چشم گریان من

تو بر تخت ملکی چو یوسف عزیز
چه غم داری از بیت احزان من

بمهری که افتاد با تو مرا
درنده چو گر کند اخوان من

وجودم ز سر تا قدم آن تست
سر تست اندر گریبان من
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.