هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از زیبایی لب و موهای معشوق، درد فراق، و نیاز به وصال سخن می‌گوید. شاعر خود را فدای معشوق می‌داند و جهان را بدون او غمگین توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و اندوه نیاز به درک عاطفی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۴۴۹

ای لب لعلت شکرستان من
وی دهنت چشمه حیوان من

تا سر زلف تو ندیدم دگر
جمع نشد حال پریشان من

درد فراق تو هلاکم کند
گر نکند وصل تو درمان من

بی لب خندان تو دایم چوآب
خون چکد از دیده گریان من

هست بلای دل من حسن تو
باد فدای تن تو جان من

من تنم ومهر تو جان منست
من شبم و تو مه تابان من

جز تو در آفاق مرا هیچ نیست
ای همه آن تو و تو آن من

گر بفراقم بکشی راضیم
هم نکنی کار بفرمان من

گرچه فغان می نکنم آشکار
الحذر از ناله پنهان من

ناله چو بلبل کنم از شوق تو
ای رخ خوب تو گلستان من

سیف همی گوید تو یوسفی
بی تو جهان کلبه احزان من
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.