هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عاشقی است که از دوری معشوق رنج می‌برد. شاعر از ناتوانی در جمع‌آوری عشق و پنهانکاری، ناامیدی از دیدار معشوق، و درد فراق سخن می‌گوید. او از گریه‌های بی‌پایان، شب‌های تیره، و آرزوی شفا از طریق وصال معشوق می‌گوید. همچنین، شاعر تأکید می‌کند که حاضر است رنج عشق را تحمل کند و به دنبال مزدوری یا راحتی نفس نیست.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد.

شمارهٔ ۵۳۳

دلبرا حسن رخت می ندهد دستوری
که بهم جمع شود عاشقی و مستوری

آمدن نزد تو بختم ننماید یاری
رفتن از کوی تو عشقم ندهد دستوری

ترک رویی تو وبی هندوی خال سیهت
زنگی چشم من از گریه شود کافوری

ذره از پرتو خورشید رخ روشن تو
در شب تیره چو استاره نماید نوری

تو ازین دستم اگر گوش بمالی چو رباب
من درین پرده بسی ناله کنم طنبوری

اگر از حال منت هیچ نمی سوزد دل
تو که این حال نبودست ترا معذوری

گر بنزدیک تو سهلست مرا طاقت نیست
اگرم یک نفس از روی تو باشد دوری

بنده بیمار فراقست و نه قانون ویست
که بوصل تو شفا خواهد ازین رنجوری

رنج عشقت نکشم بر طمع راحت نفس
پادشازاده ملکم نکنم مزدوری

گر بشفتالوی سیب زنخش یابم دست
هیچ شک نیست که به یابم ازین رنجوری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.