هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از سیف فرغانی، بیانگر درد و رنج عشق نافرجام و دوری از معشوق است. شاعر از ناتوانی در رسیدن به معشوق و تحمل دوری او مینالد، اما عشق را بالاتر از هر چیز میداند و حتی رنجور بودن نزد معشوق را به شفا ترجیح میدهد. او جهان را تنها با وجود معشوق زیبا میبیند و از او میخواهد که پرده از رخسار بردارد تا جهان مانند بهشت شود.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از واژگان و اصطلاحات بهکاررفته در شعر ممکن است برای کودکان نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۵۳۴
دلبرا حسن رخت می ندهد دستوری
که بهم جمع شود عاشقی و مستوری
آمدن پیش تو بختم ننماید یاری
رفتن از کوی تو عشقم ندهد دستوری
اگر از حال منت هیچ نمی سوزد دل
تو که این حال نبودست ترا معذوری
پیش عشاق تو بهتر زغنا درویشی
نزد بیمار تو خوشتر زشفا رنجوری
گر بنزدیک تو سهلست مرا طاقت نیست
اگرم یک نفس از روی تو باشد دوری
گر بدست اجل از پای درآید تن من
از می عشق بود در سر من مخموری
ما جهان را بتو بینیم که در خانه چشم
دیده مانند چراغست وتو در وی نوری
پرده از روی برانداز دمی تا آفاق
بتو آراسته گردد چو بهشت از حوری
سیف فرغانی در کار جزا چشم مدار
پادشازاده ملکی چکنی مزدوری
که بهم جمع شود عاشقی و مستوری
آمدن پیش تو بختم ننماید یاری
رفتن از کوی تو عشقم ندهد دستوری
اگر از حال منت هیچ نمی سوزد دل
تو که این حال نبودست ترا معذوری
پیش عشاق تو بهتر زغنا درویشی
نزد بیمار تو خوشتر زشفا رنجوری
گر بنزدیک تو سهلست مرا طاقت نیست
اگرم یک نفس از روی تو باشد دوری
گر بدست اجل از پای درآید تن من
از می عشق بود در سر من مخموری
ما جهان را بتو بینیم که در خانه چشم
دیده مانند چراغست وتو در وی نوری
پرده از روی برانداز دمی تا آفاق
بتو آراسته گردد چو بهشت از حوری
سیف فرغانی در کار جزا چشم مدار
پادشازاده ملکی چکنی مزدوری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.