هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه از سیف فرغانی، به رابطه عمیق و یگانگی بین عاشق و معشوق می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند «ما دو سر در یکی گریبانیم»، وحدت و بی‌مرزی بین دو وجود را توصیف می‌کند. او همچنین بر بی‌نیازی عاشق از جهان مادی و وابستگی تنها به معشوق تأکید دارد و عشق را فراتر از مکان‌ها، نژادها و حتی ادیان می‌داند. در پایان، شاعر به وصال و هم‌نوایی در مجلس عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۵۰

دی مرا گفت آن مه ختنی
که من آن توام تو آن منی

ما دو سر در یکی گریبانیم
چون جداما (ن) کند دو پیرهنی

گو لباس تن از میانه برو
چون برفت از میان (ما) دو تنی

گر فقیری بما بود محتاج
حاجت از وی طلب که اوست غنی

دوست با عاشقان همی گوید
باشارت سخن ز بی دهنی

عاشقان از جناب معشوقند
گر حجازی بوند و گر یمنی

همچو قرآن که چون فرود آمد
گویی آن هست مکی آن مدنی

علوی سبط مصطفی باشد
گر حسینی بود وگر حسنی

گر چه گویند خلق سلمان را
پارسی و اویس را قرنی

عاشق دوست را زخلق مدان
در بحرین را مگو عدنی

روی پوشیده و برهنه بتن
مردگان را چه غم زبی کفنی

غزل عشق چون سراییدی
خارج از پردهای خویشتنی

عاقبت مطربان مجلس وصل
بنوازندت ای چو دف زدنی

دوست گوید بیا که با تو مرا
دوی یی نیست من توام تو منی

سیف فرغانی اندر (ین) کویست
با سگان همنشین زبی وطنی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.