۲۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱ - ناله از روزگار

دست بر زخم من فلک نگشاد
تا درین سمج بی درم نه ببافت

کس چو من گوهری به نظم نسفت
کس چو من حله ز نثر نبافت

از چنین کارهای بی ترتیب
دل من خون شد و جگر بشکافت

سخن خوب و نغز طوطی گفت
خلعت و طوق مشک فاخته یافت

دل به تیر عنا نباید خست
جان به تف بلا نباید تافت

نه سهی سرو گشت هر چه دمید
نه غنیمت گرفت هر که شتافت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - ستایشگری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - تأسف بر سپید شدن موی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.