۲۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷ - حسب الحال

مرا بس ز دیوان مرا ز خدمت
خوشا روز بیکاری و وقت عطلت

بر این تیغ کوه گل انبار گویی
چو فغفور بر تختم و فور برکت

چو دولت مهیا بود مر کسی را
اگر او نجوید بجویدش دولت

امامی که بر روزگارست ما را
اگر او ندارد بدادمش مهلت

اگر دولت آید و گر نکبت آید
به نزدیک من هر دو را هست آلت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶ - پیری و جوانی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸ - عرض بیچارگی و آرزوی گرمابه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.