هوش مصنوعی:
شاعر از گذشت سه سال از سفری به لاهور میگوید و اشاره میکند که موهایش مانند موی کافران شده است. او از رنج و غمی که در دل دارد سخن میگوید و امیدوار است که پاداش این رنجها را از خداوند دریافت کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژههایی مانند 'کافران' ممکن است نیاز به توضیح داشته باشد.
شمارهٔ ۱۸ - عرض بیچارگی و آرزوی گرمابه
گرمابه سه داشتم به لوهور
وین نزد همه کسی عیان است
امروز سه سال شد که مویم
ماننده موی کافرانست
بر تارک و گوش و گردن من
گویی نمد تر گران است
از رنج دل اندکی بگفتم
باقی همه در دلم نهانست
پاداش من درین غم و رنج
بر ایزد پاک غیب دان است
وین نزد همه کسی عیان است
امروز سه سال شد که مویم
ماننده موی کافرانست
بر تارک و گوش و گردن من
گویی نمد تر گران است
از رنج دل اندکی بگفتم
باقی همه در دلم نهانست
پاداش من درین غم و رنج
بر ایزد پاک غیب دان است
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - حسب الحال
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - به عمر کاک فرستاده
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.