هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از اعضای بدن خود مانند تن، سر، دل و دیده می‌خواهد که در برابر سختی‌ها مقاومت کنند و تسلیم نشوند. او به پیری اشاره می‌کند که مانند شیری در کمین نشسته و موهای سفیدش را نماد کینه و ستیز می‌داند. شاعر با افتخار از آشنایی با تیغ تیز و نبرد سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هرگز از میدان جنگ فرار نکرده است. او آمادگی خود را برای مقابله با مرگ بیان می‌کند، حتی اگر تکه تکه شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی، مقاومت در برابر سختی‌ها و اشاره به مرگ و نبرد است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۶۹ - ستایش و تشجیع خویش

تو ای تن برامش میا و مرو
تو ای سر به شادی مخسب و مخیز

تو ای دل دژم باش و هموار باش
تو ای دیده خون ریز و پیوسته ریز

نبینید پیری که جان مرا
نشسته ست چون شیری اندر نخیز

بناگوش من پر ز شمشیر کرد
ز موی سپید اینت کین و ستیز

عجب می کند زان بناگوش من
که هرگز ندیده ست شمشیر تیز

از آن رو که با تیغ تیز آشنا
مر او را نبوده ست در رستخیز

شناسد مرا تیغ بران که کس
ندیده ست پشت مرا در گریز

چو نیزه روم در اجل بند بند
اگر همچو جوشن شوم ریز ریز
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸ - ستایش
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰ - حسب الحال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.