هوش مصنوعی: شاعر در این متن از مخاطب خود می‌خواهد که پس از مرگش، برایش مرثیه بخواند، به خویشانش تسلیت بگوید، فرزندش را مانند برادران تربیت کند، و در طول عمرش به شعر و مدح شاهان بپردازد. همچنین از او می‌خواهد که عاقلان را هدایت کند، جان و روان را با فضل و عقل تقویت نماید، و در عالم دانش و سخنوری پیشرفت کند. در پایان، شاعر ابراز ناباوری می‌کند که مخاطبش بدون توشه‌ای از این جهان برود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مضامین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۳۱ - مرثیت یکی از سخنوران

گفتم تو مرا مرثیت کنی
خویشان مرا تعزیت کنی

فرزند مرا چون برادران
در هر هنری تربیت کنی

یابی به جهان عمر تا که قاف
تا قاف پر از قافیت کنی

شاهان جهان را به مدح ها
هر جنس بسی تهنیت کنی

عمال خرد را ز طبع و دل
ترتیب نهی تمشیت کنی

جان را و روان را به فضل و عقل
تیمارکش تقویت کنی

میدان سخن را به نظم و نثر
بر باره نیکو شیت کنی

در عالم دانش به سعی فهم
طاعت همه بی معصیت کنی

کی بود گمانم کز این جهان
بی زاد به رفتن نیت کنی
وزن: مفعول مفاعیل فاعلن
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰ - فرامش گشت رسم شادمانی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲ - آفت مردمی پشیمانی است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.