۳۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

گفتم که چند صبر کنم ای نگار گفت
تا هست عمر گفتم رنجه مدار گفت

بی رنج عشق نبود گفتم نیم به رنج
فرسوده چند باشد ازین ای نگار گفت

جز انتظار روی ندارد تو را همی
گفتم شدم هلاک من از انتظار گفت

این روزگار با تو بدست این ازو شناس
گفتم که نیک کی شودم روزگار گفت

چون گشت زایل این سخط شهریار راد
گفتم که کی شود سخط شهریار گفت

چون بخت رام گردد تا تو رسی به کام
گفتم که بخت کی شودم جفت و یار گفت

آمرزشی بخواه شود عفو جرم تو
این گفت در کریم نبی کردگار گفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.