هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از درد فراق و اشتیاق دیدار میگوید، از زیبایی و نازکپایی معشوق سخن میراند، و از عشق بیاندازه خود به او مینالد. همچنین، در ابیاتی به دادگری و عدالت اشاره شده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آنها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مفاهیم انتزاعی و پیچیده هستند که برای مخاطبان جوانتر ممکن است قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۸
غم بگذرد از من چو به من برگذری تو
آن لحظه شوم شاد که در من نگری تو
از نازکی پای تو ای یار دل من
رنجه شود ار سوسن و نسرین سپری تو
وین دیده روشن چو من از بهر تو خواهم
خواهم که بدین دیده روشن گذری تو
ای ناز جهان پیرهنی دوختی از ناز
بیمست که این پرده رازم بدری تو
از غایت خوبی که دگر چون تو نبینم
گویم که همانا ز جهان دگری تو
بخریده امت من به دل و جان و تو دانی
شاید که دل و جان من از غم بخری تو
ز اندازه همی بگذرد این رنج و تو از من
چون بشنوی آن قصه بدان برگذری تو
از خود خبرم نیست شب و روز ولیکن
دارم خبر از تو که ز من بی خبری تو
سرمایه این عمر سرست و جگر و دل
رنج دل و خون جگر و درد سری تو
چون زهر دهی پاسخ و چون شهد خورم من
وین از تو نزیبد که به دولت شکری تو
هر چند که کردی پسرا عیش مرا تلخ
در جمله همی گویم شیرین پسری تو
بیدادگری کم کن و اندیش که امروز
در حضرت شاه ملک دادگری تو
بیدادگران جان نبرند از تو و ترسم
کز شاه چو بیداد کنی جان نبری تو
آن لحظه شوم شاد که در من نگری تو
از نازکی پای تو ای یار دل من
رنجه شود ار سوسن و نسرین سپری تو
وین دیده روشن چو من از بهر تو خواهم
خواهم که بدین دیده روشن گذری تو
ای ناز جهان پیرهنی دوختی از ناز
بیمست که این پرده رازم بدری تو
از غایت خوبی که دگر چون تو نبینم
گویم که همانا ز جهان دگری تو
بخریده امت من به دل و جان و تو دانی
شاید که دل و جان من از غم بخری تو
ز اندازه همی بگذرد این رنج و تو از من
چون بشنوی آن قصه بدان برگذری تو
از خود خبرم نیست شب و روز ولیکن
دارم خبر از تو که ز من بی خبری تو
سرمایه این عمر سرست و جگر و دل
رنج دل و خون جگر و درد سری تو
چون زهر دهی پاسخ و چون شهد خورم من
وین از تو نزیبد که به دولت شکری تو
هر چند که کردی پسرا عیش مرا تلخ
در جمله همی گویم شیرین پسری تو
بیدادگری کم کن و اندیش که امروز
در حضرت شاه ملک دادگری تو
بیدادگران جان نبرند از تو و ترسم
کز شاه چو بیداد کنی جان نبری تو
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.