هوش مصنوعی: شاعر در این غزل عشق و ارادت خود را به معشوق بیان می‌کند و از تأثیر عمیق عشق بر زندگی و اعتقاداتش سخن می‌گوید. او معشوق را بالاتر از بهشت می‌داند و عشق به او را باعث از دست دادن تقوا و زهد خود می‌خواند. شاعر آرزوی دیدار معشوق را دارد و امیدوار است که این عشق به او حیات جدیدی ببخشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی نیاز به دانش پایه‌ای از ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۶

ای به سر کوی تو مسکن و مأوی مرا
خاک درت خوش‌تر از جنت اعلی مرا

روی توام در نظر فکر توام در ضمیر
بهتر از این چون بود صورت و معنی مرا

گوشه‌نشینان کنند دعوی هر قبله‌ای
قبلهٔ ابروی توست کعبه دعوی مرا

دانهٔ خال تو شد راهزن زهد من
عشق تو بر باد داد خرمن تقوی مرا

من که شدم کشتهٔ آن بت عیسی سرشت
بو که حیاتی دهد از دم عیسی مرا

خاطر مسکین به هجر چون ره تسکین برد
گر ندهد مژده‌ای وصل تسلی مرا

گر شود ابن حسام در غم عشقش تمام
بس بود این دولت از دنیی و عقبی مرا
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.