هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از ابن حسام، شاعر فارسی‌زبان، سروده شده است و به زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق او بر دل شاعر می‌پردازد. در این شعر، شاعر از موهای جعد و مشکین معشوق، چشمان افسونگرش، و دل‌های بسیاری که مانند پروانه به دور شمع وجود او گرد آمده‌اند، سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به وعده‌های معشوق و انتظار کشیدن دل خود اشاره می‌کند و در نهایت، خود را در برابر سیمای معشوق خاک‌خوار می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک کامل آن ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۰

جعد مشکینت که دل وابسته سودای اوست
بسته افسون سحر چشم مار افسای اوست

گر دلم پروانه آن شمع روشن شد چه شد
ای بسا دلها که چون پروانه نا پروای اوست

خانه چشمش سیه کان شوخ یغمائی صفت
خانه صبر دل مسکین من یغمای اوست

نسبت بالای او با سرو کردم غقل گفت
در چمن سروی نمی بینم که هم بالای اوست

دی به وعده گفت : فردا روی بنمایم ترا
مژده ای خوش داد و دل بر وعده فردای اوست

هر کسی را بر جبین سیمای محبوبی دگر
بر جبین خاک خورد من همه سیمای اوست

زاهدان مأوی به جنّت یافتند ابن حسام
معتکف شد بر درش کان جنّت المآوای اوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.