هوش مصنوعی: شاعر در این متن از آرزوهای دست‌نیافتنی و ناامیدی‌های خود سخن می‌گوید. او وفاداری، عشق بی‌آلایش، لذت‌های پاک و زیبایی‌های زندگی را طلب می‌کند، اما در نهایت به این نتیجه می‌رسد که هیچ‌یک از این خواسته‌ها برآورده نمی‌شوند. این احساس ناکامی و حسرت در تمام ابیات مشهود است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و نگاه فلسفی به زندگی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، بیان احساسات پیچیده و ناامیدی‌های وجودی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۴۱

رسم وفا ز یار طلب می کنیم و نیست
وز بی وفا کنار طلب می کنیم و نیست

از باغ روزگار گلی تازه بر مراد
بی زخم نوک خار طلب می کنیم و نیست

جامی که بعد ازو ندهد درد سر خمار
در دو روزگار طلب می کنیم و نیست

بویی ز عطر طرّه عنبر فشان یار
از باد نوبهار طلب می کنیم و نیست

سروی به اعتدال قد خوش خرام یار
بر طرف جویبار طلب می کنیم و نیست

صد دیده را ز خاک درش چشم روشنی است
ما نیز از آن غبار طلب می کنیم و نیست

بسیار بارهاست که ابن حسام را
در کوی یار بار طلب می کنیم و نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.