هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از معشوق خود می‌خواهد که او را به سوی خود جذب کند و از هر چه غیر اوست دورش سازد. او از عشق معشوق سخن می‌گوید و از تاریکی‌های زندگی خود به نور وجود معشوق پناه می‌برد. شاعر همچنین به فقر و بی‌نوایی خود اشاره می‌کند و از معشوق می‌خواهد که گنج فقر را به او عطا کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۲

مرا به قبله ی روی خود آشنایی بخش
زهر چه غیر تو باشد مرا جدایی بخش

هوای عشق تو بر سر زد این هوایی را
هوای های هویّت بدین هوایی بخش

ز ظلمت شب یلدای زلف خویش مرا
به نور طلعت رخشنده روشنایی بخش

اگر مراد تو حاصل به بی نوایی ماست
ز گنج فقر مرا گنج بی نوایی بخش

متاع کاسد ابن حسام کان سخن است
به آب تربیتش رونق روایی بخش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.