هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، از عشق و دل‌بستگی به معشوق و همچنین انتقاد از زاهد خودبین سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی و ناز معشوق، عشق بی‌حد به او، و بی‌اعتنایی معشوق می‌سراید. در بخشی نیز به عیب‌جویی زاهد اشاره شده و از رندان و قلندران دفاع می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات انتقادی و فلسفی موجود در متن نیاز به درک بالاتری از زندگی و روابط انسانی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۴

نگاری دلبری دارم چو زلف خود ز من سرکش
به جان قربان شدم او را نمیگیرد دلم ترکش

ز حد بگذشت مشتاقی به جام باده ی باقی
لبالب کن قدح ساقی به یاد لعل او درکش

بر آن سرو سیم اندام اگر در بر کشی روزی
نه قد سرو دلجو جو و نه ناز صنوبر کش

گر آن آیینه روی از روی مهرت روی بنماید
نه روی ملک دارا بین و نه حکم سکندر کش

برو ای زاهد خودبین مه دایم عیب می بینی
قلم در حرف رندان پریشان قلندر کش

بزن چرخی و زین چنبر برون نه پای همت را
کزین بیرون بنه پای و قلم در چرخ و چنبر کش

ترا ابن حسام اول چو در کوی نکونامی
نشد ممکن گذر کردن به بدنامی علم در کش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.