هوش مصنوعی: شاعر در این متن از زندگی خود در میکده و خرابات سخن می‌گوید و خود را نه مرد صومعه و عبادت‌های رسمی می‌داند. او کعبه را در ابروی معشوق خود می‌بیند و سجده‌گاهش را درگاه معشوق می‌داند. شاعر از ریا و سالوس در زهد دوری می‌جوید و به باده و عشق روی می‌آورد. او از افسردگان و کسانی که حال وجد او را درک نمی‌کنند، گلایه دارد و عمر خود را در زهد ریایی ضایع شده می‌داند.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند باده و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۹

مقیم میکده و ساکن خراباتم
نه مرد صومعه و سمعه و مقاماتم

مرا به کعبه چه خوانی که طاق ابرویت
بس است روز دعا قبله ی مناجاتم

اگر نه بر سر کویت به طوع سجده کنیم
ملک گناه نویسد به جای طاعاتم

مقرّبان صوامع نشین لاهوتی
کنند ورد سحر نغمه ی مقالاتم

حدیث وجد من افسردگان کجا دانند
فلک به چرخ در آید ز شوق حالاتم

برفت عمر به زهد ریا و سالوسم
کجاست باده که ضایع گذشت اوقاتم

به باده خرقه ی ابن حسام رنگین کن
که دل ملول شد از رنگ زرق و طاماتم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.