هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌پردازد و از رنج‌ها و گریه‌های خود سخن می‌گوید. او از تقدیر و قسمت خود شکایت دارد اما در نهایت به لطف و کمک معشوق امیدوار است. شاعر از معشوق می‌خواهد که به نیازهای او توجه کند و در پایان، از نسیم می‌خواهد که نیازهایش را به معشوق برساند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده نیاز به درک عمیق‌تری از ادبیات فارسی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۴۶

ای قامت بلند تو عمر دراز من
محراب ابروی تو محل نماز من

هستم چو شمع شب همه شب در گداز و سوز
و آگه نیی ز گریه و سوز و گداز من

رازم به زیر پرده ز مردم نهفته بود
بر رو فکند اشک من از پرده راز من

گر قسمتم به کوی خرابات کرده اند
با قسمت ازل چه کند احتراز من

من کار خود چنان که بباید نساختم
باید که لطف دوست شود کارساز من

ای سرو خوش خرام بنه سرکشی ز سر
در ناز خود مبین و ببین در نیاز من

یا در کشم به دامن همت که عاقبت
سر بر کشد ز جیب حقیقت مجاز من

ابن حسام را چو محل پیش بار نیست
خیز ای نسیم و عرضه کن از من نیاز من

باشد به نیم جرعه کند کار من تمام
ساقی میر مجلس مسکین نواز من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.