هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او تاکید می‌کند که بدون حضور معشوق، هیچ چیز ارزشی ندارد، نه روشنایی چشم، نه شیرینی لب و دهان، نه شراب ناب و نه حتی درمان زخم‌های دل. شاعر ابراز می‌کند که تنها حضور و توجه معشوق می‌تواند او را آرام کند و بدون آن، هیچ چیز دیگری قادر به تسکین دردهایش نیست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۰

مباد دیده روشن چو در نظر تو نباشی
بصر مباد کسی را که در بصر تو نباشی

مباد پسته و شکر چو از دهان و لب خویش
درون مجلس دل پسته و شکر تو نباشی

مرا به مجلس مستان شراب ناب نباید
اگر ز چشم و ز لب نقل ماحضر تو نباشی

کجا علاج پذیرد جراحت دل ریشم
شفای سینه ی مجروح من اگر تو نباشی

طبیب کرد دوای مشام من به ریاحین
چه جای بوی سپر غم چو غم سپر تو نباشی

نیاز و زاری ابن حسام کی بپذیرند
گرم به شب غرض از ناله سحر تو نباشی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.