هوش مصنوعی: روستایی فقیر و گرسنه به شهر می‌رود و در دکانی پر از غذا می‌نشیند و غذا می‌خورد. صاحب دکان به او هشدار می‌دهد که سرهنگ شهر در حال جمع‌آوری الاغ‌هاست و او را تهدید می‌کند. مرد ترسیده فرار می‌کند و در مناره‌ای پنهان می‌شود. با شنیدن غوغای شهر، تصور می‌کند که سرهنگ به دنبال اوست و فریاد می‌زند که در امان است و نباید او را پیدا کنند. در نهایت، او همچنان در ترس و وحشت به زندگی فقیرانه خود در روستا فکر می‌کند.
رده سنی: 14+ متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و روان‌شناختی مانند فقر، ترس و نابرابری است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای خوانندگان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

بخش ۲۷ - حکایت آن غوری که در مناره پنهان شده بود و فریاد می کرد که مرا مجویید که من اینجا نیستم

روستایی ز دست باران جست
رفت و در پای ناودان بنشست

ساده ای از تکاو عرصه غور
کرد روزی به سوی شهر عبور

مانده و گرسنه ز راه تکاو
بر کتف توبره به پا گرگاو

اوفتادش گذر به دکانی
دید پر نان و نانخورش خوانی

بی تکلف گذشت و خوش بنشست
کرد بیرون ز زیر پشمین دست

صاحب خوان چو بود اهل کرم
نزد از منع و زجر با او دم

چون ازان نان و خوان به تنهایی
خورد چندانکه داشت گنجایی

توبره بر زیر سر نهاد و بخفت
صاحب خوان چو آن بدید آشفت

گفت برخیز هان و هان برخیز
زودتر زین در دکان بگریز

ملک شهر حکم فرموده
که بگیرند الاغ آسوده

دمبدم می رسد یکی سرهنگ
می کند سوی هر الاغ آهنگ

می کشد در قطار خویش تو را
می کشد زیر بار خویش تو را

می برد بارکش به هر سویت
می کند ریش پشت و پهلویت

مرد غوری چو آن سخن بشنید
توبره بر کتف نهاد و دوید

در به در کو به کو بسی شتافت
هیچ جایی به از مناره نیافت

از همه مردمان کناره گزید
ترس ترسان در آن مناره خزید

از قضا بهر سود و سودایی
خاست از شهر شور و غوغایی

شد گمانش که شور سرهنگ است
کش به سوی الاغ آهنگ است

بانگ می زد که من نهان شده ام
وز جفای تو در امان شده ام

زود بگذر سخن مگوی اینجا
من نهانم مرا مجوی اینجا

بلکه خود زین دیار دورم من
همچنان در تکاو غورم من

صد سخن بیش ازین قبل بودش
لیک هر یک خلاف مقصودش

همچو آن ساده دل که از دغلی
ساخت بر ذکر سر نشان جلی

ذکرش آمد برون ز پرده سر
بر خیال سر او هنوز مصر
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۶ - در ذکر قلبی آنان که دم از ذکر قلبی زنند و بر خود علامات آن نصب کرده آن را از قبیل ذکر خفیه شمارند و ندانند که آن نیز حکم ذکر جهر دارد بلکه ذکر جهر نیز از آن بهتر است زیرا که در ذکر جهر اصل ذکر متحقق است و احتمال غیر آن ندارد به خلاف ذکر خفیه
گوهر بعدی:بخش ۲۸ - در بیان آنکه آنچه گذشت مذمت ذکر سر و جهر نیست بلکه مذمت جماعتی است که آن را وسیله لذات جسمانی و شهوات نفسانی ساخته اند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.