هوش مصنوعی: این متن به انتقاد از صوفیان و درویشان می‌پردازد که به جای پرداختن به امور معنوی، تنها به خوردن و خوابیدن و جمع‌آوری مال مشغول‌اند. آن‌ها از مردم سوءاستفاده می‌کنند و به فکر روز مردن نیستند. در بخشی از متن، توصیفی از یک ملاقات بین یک شیخ و یک مرد جوان ارائه می‌شود که نشان‌دهنده ریاکاری و تظاهر آن‌هاست.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم انتقادی و پیچیده‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.

بخش ۱۳۹ - در مذمت صوفی نمایان ظاهر آرای و معنی گزاران صورت پیرای

حذر از صوفیان شهر و دیار
همه نا مردم اند و مردمخوار

هر چه دادی به دستشان خوردند
هر چه آمد ز دستشان کردند

کارشان غیر خواب و خوردن نی
هیچ شان فکر روز مردن نی

ذکرشان صرف بهر سفره و آش
فکرشان صرف در وجوه معاش

هر یکی کرده منزلی دیگر
نام آن خانقاه یا لنگر

بهر نیل امانی و شهوات
کرده میل اوانی و ادوات

فرش های لطیف افکنده
ظرف های نکو پراکنده

دیگدان کنده دیگ بنهاده
کرده آلات طبخ آماده

چشم بر در که کیست کز ده و شهر
یافته از طریق مردان بهر

گوشت یا آرد آورد دو سه من
تا نشیند به صدر شیخ زمن

سر انبان لاف بگشاید
بر حریفان گزاف پیماید

نکند بس ز مهمل و قلماش
تا به آن دم که پخته گردد آش

هرگز اسباب آش نادیده
نگشاده بر آشنا دیده

بهر آش است آشنایی او
ز آتش دیگ روشنایی او

هر کجا مفسدی مجالی یافت
کامردی را ز شهر سر برتافت

کرد یاد حضور درویشان
که سرم خاک مقدم ایشان

سفره پر نان و فوطه پر خرما
کیسه پر نقل و کاسه پر حلوا

آمد از شهر تا به منزل وی
امردک هم دوان دوان در پی

سر درون زد که السلام علیک
لیتنی دائما اعیش لدیک

شیخ برجست و در جواب سلام
که علیک السلام و الاکرام

در هم آویختند هر دو دغل
به تمنای دستبوس و بغل

امردک نیز پیش شیخ دوید
روی بر دست و پای او مالید

او هم از رحمت مسلمانی
بوسه ای برزدش به پیشانی

بعد ازان شیخ جای خود بنشست
پرسش حال و کار در پیوست

کارتان چیست حال تان چونست
اهل و مال و عیال تان چونست

یک به یک را جواب نیک شنید
رو در آن شخص کرد و زو پرسید

کین پسر می شود تو را فرزند
یا نه شاگرد توست و خویشاوند

گفت ازین هر سه نیست هیچکدام
لیک با ماش نسبتی ست تمام

نسبتی دور دور کرد بیان
که ازان سر کار گشت عیان
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه چون سالک خلیع العذار در مشتهیات نفس و آرزوهای طبع افتاد علامت بعد و امارت طرد اوست از ساحت قرب
گوهر بعدی:بخش ۱۴۰ - حکایت بر سبیل تمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.