هوش مصنوعی: این متن به ستایش شخصیتی معنوی و عرفانی می‌پردازد که مانند خواجه‌ای مورد احترام شاهان است. کوی او به کعبه‌ای برای عاشقان تبدیل شده و حضور او جهان را از بت‌ها پاک کرده است. عارفان از چشمه‌های اشک او سیراب می‌شوند و امیدواران از کرم او بهره می‌برند. متن تأکید دارد که همه‌چیز از اوست و او منبع نعمت‌ها و رحمت‌هاست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

بخش ۳ - نعت خواجه ای که ربقه بندگیش طوق گردن سر بلندان است و داغ غلامیش نشان دولت ارجمندان

خواجه ای کش خیل شاهان بنده اند
حلقه ی حکمش به گوش افکنده اند

مقبلان را قبله ی جان روی اوست
کعبه ی امید خاک کوی اوست

کویش آمد کعبه ی هر محرمی
کعبه را نبود گزیر از زمزمی

زمزم آن چشم های پر نم است
آب روی عارفان زان زمزم است

نعره ی زمزم فشانان از غمش
ناله ی گردونچه های زمزمش

کعبه بی وی از بتان پر سنگ بود
بر خداجویان حریمش تنگ بود

سعی او از بیخ و بن برکندشان
در بیابان عدم افکندشان

شارع دین پاک گشت از سنگلاخ
بر خدا جویان شد آن میدان فراخ

شد قدمگاه خلیل او را به کام
عالی از یمن قدومش آن مقام

بر حجر نام یمین الله نهاد
بر یمین الله به حرمت بوسه داد

دست کم داده ست در روی زمین
هیچ کس را دست بوسی این چنین

مروه را رو در صفا بود از ازل
سعی او مشکور در سهل و جبل

نسخه کونین را دیباچه اوست
جمله عالم مفلسند و خواجه اوست

طعمه از خوان عطایش می خوریم
زله از نزل نوالش می بریم

خلقی از کم طاعتی در خشک سال
از کفش دارند امید نوال

هر که چیند ریزه زین خوان کرم
از گزند قحطسال او را چه غم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲ - حکایت آن کرد که در انبوهی شهر کدویی بر پای خود بست تا خود را گم نکند
گوهر بعدی:بخش ۴ - حکایت آن غلام نخوت کیش که به واسطه مکنت خواجه خویش از محنت قحط و تنگسالی بی باک بود و لاابالی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.