هوش مصنوعی:
این متن به توصیف عشق به عنوان نیرویی الهی و کلید گشایش گنج‌های وجود می‌پردازد. عشق به عنوان اصل بنیادین هستی معرفی می‌شود که همه چیز از آن نشأت می‌گیرد. خداوند با دیدن کمال اسماء و صفات خود، خواست تا آن را آشکار کند و این امر موجب بروز فتنه عشق و عاشقی شد. عشق بین هستی و نیستی پیوند ایجاد می‌کند و سایه و آفتاب را به هم جذب می‌کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی فاخر، فهم آن را برای سنین پایینتر چالش‌برانگیز می‌کند.
بخش ۱۲ - از دفتر دوم سلسلةالذهب در خلق اسماء باری و پیداش عشق
بشنو، ای گوش بر فسانهٔ عشق!
از صریر قلم ترانهٔ عشق!
قلم اینک چو نی به لحن صریر
قصهٔ عشق می‌کند تقریر
عشق، مفتاح معدن جودست
هر چه بینی، به عشق موجودست
حق چو حسن کمال اسما دید
آنچنان‌اش نهفته نپسندید
خواست اظهار آن کمال کند
عرض آن حسن و آن جمال کند
خواست تا در مجالی اعیان
سر مستور او رسد به عیان
چون ز حق یافت انبعاث این خواست
فتنهٔ عشق و عاشقی برخاست
هست با نیست، عشق در پیوست
نیست، ز آن عشق، نقش هستی بست
سایه و آفتاب را با هم
نسبت جذب عشق شد محکم
از صریر قلم ترانهٔ عشق!
قلم اینک چو نی به لحن صریر
قصهٔ عشق می‌کند تقریر
عشق، مفتاح معدن جودست
هر چه بینی، به عشق موجودست
حق چو حسن کمال اسما دید
آنچنان‌اش نهفته نپسندید
خواست اظهار آن کمال کند
عرض آن حسن و آن جمال کند
خواست تا در مجالی اعیان
سر مستور او رسد به عیان
چون ز حق یافت انبعاث این خواست
فتنهٔ عشق و عاشقی برخاست
هست با نیست، عشق در پیوست
نیست، ز آن عشق، نقش هستی بست
سایه و آفتاب را با هم
نسبت جذب عشق شد محکم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۱ - گفتار در ختم دفتر اول از کتاب سلسلةالذهب
گوهر بعدی:بخش ۱۳ - تمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.
