هوش مصنوعی:
این متن به توصیف شجاعت و فداکاری حضرت علی (ع) در جنگ احد میپردازد. با تصاویر شاعرانهای مانند گل و خون، رشادتها و ایثارهای ایشان در میدان جنگ و نیز عبادت و تقوای او را به تصویر میکشد. در نهایت، با اشاره به پاکی و مردانگی، مخاطب را به الگوگیری از این فضایل دعوت میکند.
رده سنی:
12+
متن دارای مضامین عمیق مذهبی و تاریخی است که ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم اخلاقی نیازمند سطحی از بلوغ فکری است که معمولاً از سن 12 سالگی به بعد در افراد شکل میگیرد.
بخش ۸ - حکایت بیرون کشیدن تیر از پای شاه ولایت علی (ع)
شیر خدا شاه ولایت علی
صیقلی شرک خفی و جلی
روز احد چون صف هیجا گرفت
تیر مخالف به تنش جا گرفت
غنچهٔ پیکان به گل او نهفت
صد گل راحت ز گل او شکفت
روی عبادت سوی مهراب کرد
پشت به درد سر اصحاب کرد
خنجر الماس چو بفراختند
چاک بر آن چون گلاش انداختند
غرقه به خون غنچهٔ زنگارگون
آمد از آن گلبن احسان برون
گل گل خونش به مصلا چکید
گفت: چو فارغ ز نماز آن بدید
«اینهمه گل چیست ته پای من
ساخته گلزار، مصلای من؟»
صورت حالاش چو نمودند باز
گفت که: «سوگند به دانای راز،
کز الم تیغ ندارم خبر
گرچه ز من نیست خبردار تر
طایر من سد ره نشین شد، چه باک
گر شودم تن چو قفس چاک چاک؟»
جامی، از آلایش تن پاک شو!
در قدم پاکروان خاک شو!
باشد از آن خاک به گردی رسی
گرد شکافی و به مردی رسی
صیقلی شرک خفی و جلی
روز احد چون صف هیجا گرفت
تیر مخالف به تنش جا گرفت
غنچهٔ پیکان به گل او نهفت
صد گل راحت ز گل او شکفت
روی عبادت سوی مهراب کرد
پشت به درد سر اصحاب کرد
خنجر الماس چو بفراختند
چاک بر آن چون گلاش انداختند
غرقه به خون غنچهٔ زنگارگون
آمد از آن گلبن احسان برون
گل گل خونش به مصلا چکید
گفت: چو فارغ ز نماز آن بدید
«اینهمه گل چیست ته پای من
ساخته گلزار، مصلای من؟»
صورت حالاش چو نمودند باز
گفت که: «سوگند به دانای راز،
کز الم تیغ ندارم خبر
گرچه ز من نیست خبردار تر
طایر من سد ره نشین شد، چه باک
گر شودم تن چو قفس چاک چاک؟»
جامی، از آلایش تن پاک شو!
در قدم پاکروان خاک شو!
باشد از آن خاک به گردی رسی
گرد شکافی و به مردی رسی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۷ - حکایت مسافر کنعانی
گوهر بعدی:بخش ۹ - حکایت زنده دلی که با مردگان انس گرفته بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.