هوش مصنوعی: این شعر از هلالی جغتایی بیانگر دردها و رنج‌های عاشقانه، شب‌بیداری‌ها، دعاها و نفرین‌های عاشق است. شاعر از هجران و فراق شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که جانش را بر خاک مشتاقان بگذارد. همچنین، اشاره‌ای به درس عشق و تفاوت بین مذهب و مشرب رندان دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق، رنج‌های روحی و اشارات عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۳

من و بیداری شب ها و شب تا روز یارب ها
نبیند هیچ کس در خواب، یارب! این چنین شب ها

گشادی تا لب شیرین به دشنام دعا گویان
دعا می گویم و دشنام می خواهم از آن لب ها

خدا را! جان من، بر خاک مشتاقان گذاری کن
که در خاک از تمنای تو شد فرسوده قالب ها

سیه روزان هجران را چه حاصل بی تو از خوبان؟
که روز تیره را خورشید می باید، نه کوکب ها

معلم، غالبا، امروز درس عشق می گوید
که در فریاد می بینیم طفلان را به مکتب ها

شود گر اهل مذهب را خبر از مشرب رندان
بگردانند مذهب ها، بیاموزند مشرب ها

هلالی، با قد چون حلقه، باشد خاک میدانت
کسی نشناسد او را از نشان نعل مرکب ها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.