هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و رنج عشق ناکام می‌گوید و از مقایسه‌ی خود با رقیب در عشق شکایت دارد. او احساس می‌کند که مورد بی‌مهری معشوق قرار گرفته و حتی سگِ کوی رقیب نزد معشوق گرامی‌تر از اوست. شاعر از ابروی رقیب و حضور او در کنار معشوق رنجیده است و آرزو می‌کند که این زیبایی‌ها در معشوقش بود. او از ستم‌های فلک به خاطر رقیب می‌نالد و در نهایت، از ضعف خود در برابر قدرت رقیب سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۲

ای شده خوی تو با من بتر از خوی رقیب
روزم از هجر سیه ساخته چون روی رقیب

گفته بودی که: سگ ما ز رقیب تو بهست
لیک پیش تو به از ماست سگ کوی رقیب

بسکه از کعبه کوی تو مرا مانع شد
گر همه قبله شود، رو نکنم سوی رقیب

آن همه چین که در ابروی رقیبت دیدم
کاش در زلف تو بودی، نه در ابروی رقیب

تا رقیب از تو مرا وعده دشنام آورد
ذوق این مژده مرا ساخت دعاگوی رقیب

گر بهر موی رقیب از فلک آید ستمی
آن همه نیست سزای سر یک موی رقیب

یار پهلوی رقیبست و من از رشک هلاک
غیر ازین فایده ای نیست ز پهلوی رقیب

چون هلالی اگر از پای فتادم چه عجب؟
چه کنم؟ نیست مرا قوت بازوی رقیب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.