هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق او بر عاشق می‌پردازد. شاعر از زلف معشوق به عنوان کمند حیات یاد می‌کند و عشق به او را سبب بی‌اعتنایی به جهان می‌داند. همچنین، از خط سبز لب معشوق به عنوان نماد زندگی و برتری آن بر شب قدر سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۳

ای سر زلف تو کمند حیات
نیست ز قید تو امید نجات

آب حیاتی تو و خط بر لبت
سبزه تر بر لب آب حیات

شور من از خنده شیرین تست
ریش دلم را نمکست این نبات

خاطر عاشق ز جهان فارغست
مست ندارد خبر از کاینات

تازه براتیست خط سبز تو
به ز شب قدر بود این برات

داد هلالی بوفای تو جان
جان دگر یافت ولی از وفات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.