هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و جدایی میگوید و از ناملایمات روزگار شکایت دارد. او از دست دادن دلش را بیان میکند و از فتنههای جهان شکوه میکند. شاعر با اشاره به زلف و گل و غنچه، زیبایی معشوق را توصیف میکند و از دشمنی با هلال (شاید اشاره به زمان یا حالتی خاص) میپرسد و شیوهی دوستی را زیر سوال میبرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و شکایت از روزگار ممکن است برای سنین پایینتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۵۵
مه ز جور فلک دوتا شده است؟
یا ز مه پاره ای جدا شده است
دل ز دستم شد و نیامد باز
تا به دست که مبتلا شده است
زلف را بیش ازین به باد مده
که بسی فتنه در هوا شده است
نیست گل در چمن که بی رخ تو
غنچه را پیرهن قبا شده است
با هلالی چه دشمنیست تو را؟
شیوه ی دوستی کجا شده است؟
یا ز مه پاره ای جدا شده است
دل ز دستم شد و نیامد باز
تا به دست که مبتلا شده است
زلف را بیش ازین به باد مده
که بسی فتنه در هوا شده است
نیست گل در چمن که بی رخ تو
غنچه را پیرهن قبا شده است
با هلالی چه دشمنیست تو را؟
شیوه ی دوستی کجا شده است؟
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.