۳۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۱

راه وفا پیش گیر، کان ز جفا خوش ترست
گر چه جفایت خوشست، لیک وفا خوش ترست

روی چو گل برگ تو از همه گلها فزون
کوی چو گلزار تو از همه جا خوش ترست

هجر بتان ناخوشست، سرزنش خلق نیز
دیدن روی رقیب از همه ناخوش ترست

بارخش، ای نقش بند، دعوی صورت مکن
صنعت خود را مبین، صنع خدا خوش ترست

کاش به راهت سرم سوده شود همچو خاک
زانکه چو من عاشقی بی سر و پا خوشترست

محتسب، از نقل و می منع هلالی مکن
کز ورع و زهد تو شیوه ی ما خوش ترست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.