هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از درد فراق و محبت سخن میگوید. شاعر از رنجهای عشق و جفاهای معشوق شکایت دارد، اما با این وجود، عشق و وفاداری خود را حفظ کرده و حتی از معشوق میخواهد که بیشتر جفا کند. او معشوق را حیات خود میداند و از بیماری ناشی از فراق مینالد. در نهایت، شاعر خود را زیر پای معشوق میبیند و با وجود خاک شدن، هنوز در قدمهای اوست.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنجهای عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۶۳
مرا ز عشق تو صد گونه محنت و المست
هزار محنت و با محنتی هزار غمست
اگر چه با من مسکین بسی جفا کردی
زیاده ساز جفا را، که این هنوز کمست
تویی حیات من و من ز فرقتت بیمار
بیا، که یک دو سه روزی حیات مغتنمست
بیا و بر سر بیمار خود دمی بنشین
مرو، که آنچه تمنای تست دم به دمست
کرم نمودی و بر جان من جفا کردی
ز جانب تو مرا هر چه می رسد کرمست
به زیر پای تو افتاد و خاک شد عاشق
اگر چه خاک شد، اما هنوز در قدمست
هلالی از سر کویت وداع کرد و برفت
تو زنده باش، که او را عزیمت عدمست
هزار محنت و با محنتی هزار غمست
اگر چه با من مسکین بسی جفا کردی
زیاده ساز جفا را، که این هنوز کمست
تویی حیات من و من ز فرقتت بیمار
بیا، که یک دو سه روزی حیات مغتنمست
بیا و بر سر بیمار خود دمی بنشین
مرو، که آنچه تمنای تست دم به دمست
کرم نمودی و بر جان من جفا کردی
ز جانب تو مرا هر چه می رسد کرمست
به زیر پای تو افتاد و خاک شد عاشق
اگر چه خاک شد، اما هنوز در قدمست
هلالی از سر کویت وداع کرد و برفت
تو زنده باش، که او را عزیمت عدمست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.