هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و بیپاسخ است. شاعر از بیرحمی معشوق شکایت میکند و تأکید میکند که دلش تابع فرمان او نیست. او درد عشق را درمانناپذیر میداند و خود را بندهٔ معشوق میخواند. همچنین، شاعر به مشکلات و ناامیدیهای خود اشاره میکند و آنها را ناشی از بخت ناسازگار خود میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۶۶
این چنین بی رحم و سنگین دل، که جانان منست
کی دل او سوزد از داغی، که بر جان منست؟
ناصحا، بیهوده میگویی که دل بردار ازو
من به فرمان دلم، کی دل به فرمان منست؟
در علاج درد من کوشش مفرما، ای طبیب
زانکه هر دردی که از عشقست درمان منست
بیدلان را نیست غیر از جان سپردن مشکلی
آنچه ایشان راست مشکل، کار آسان منست
من که باشم، تا زنم لاف غلامی بر درش؟
بنده ی آنم که دولت خواه سلطان منست
آن که بر دامان چاکم طعنه می زد، گو بزن
کین چنین صد چاک دیگر در گریبان منست
هر چه می گوید هلالی در بیان زلف او
حسب حال تیره ی بخت پریشان منست
کی دل او سوزد از داغی، که بر جان منست؟
ناصحا، بیهوده میگویی که دل بردار ازو
من به فرمان دلم، کی دل به فرمان منست؟
در علاج درد من کوشش مفرما، ای طبیب
زانکه هر دردی که از عشقست درمان منست
بیدلان را نیست غیر از جان سپردن مشکلی
آنچه ایشان راست مشکل، کار آسان منست
من که باشم، تا زنم لاف غلامی بر درش؟
بنده ی آنم که دولت خواه سلطان منست
آن که بر دامان چاکم طعنه می زد، گو بزن
کین چنین صد چاک دیگر در گریبان منست
هر چه می گوید هلالی در بیان زلف او
حسب حال تیره ی بخت پریشان منست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.