۲۷۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۶

کدام جلوه، که در سر و سرفراز تو نیست؟
کدام فتنه، که در جلوه های ناز تو نیست؟

مکن به خاک درش، ای رقیب، عرض نیاز
که نازنین مرا حاجت نیاز تو نیست

دلا، به شام فراق از بلای حشر مپرس
که روز کوته او چون شب دراز تو نیست

ز سجده پیش رخش منع ما مکن، زاهد
نیاز اهل محبت کم از نماز تو نیست

به کوی عشق، هلالی، نساختی کاری
چه شد؟ مگر کرم دوست کارساز تو نیست؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.