هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از دیدار و نادیده گرفتن معشوق سخن میگوید، از غم فراق و عشق بیپایان خود مینالد، و حتی در مرگ نیز آرزوی نزدیکی به معشوق را دارد. همچنین، اشاراتی به رقابت و دشمنی در عشق وجود دارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و گاه غمگین است که درک کامل آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و دشمنی نیاز به درک بالاتری از احساسات و روابط انسانی دارد.
غزل شمارهٔ ۸۵
نا دیده میکنی، چو فتد دیده بر منت
جانم فدای دیدن و نادیده کردنت
فردا، که ریزه ریزه شود تن بزیر خاک
برخیزم و چو ذره درآیم ز روزنت
با آنکه رفت روشنی چشمم از غمت
دارم هنوز دوست تر از چشم روشنت
گر میکشی، نمیروم از صید گاه تو
دست منست و حلقه فتراک توسنت
بر دامن تو باده گلگون چکیده است
یا خون ماست آنکه گرفتست دامنت؟
مستی و گردنی چو صراحی کشیده ای
خوش آنکه دست خویش در آرم بگردنت
دیگر ترا چه باک، هلالی، ز دشمنان؟
کان ماه با تو دوست شد و مرد دشمنت
جانم فدای دیدن و نادیده کردنت
فردا، که ریزه ریزه شود تن بزیر خاک
برخیزم و چو ذره درآیم ز روزنت
با آنکه رفت روشنی چشمم از غمت
دارم هنوز دوست تر از چشم روشنت
گر میکشی، نمیروم از صید گاه تو
دست منست و حلقه فتراک توسنت
بر دامن تو باده گلگون چکیده است
یا خون ماست آنکه گرفتست دامنت؟
مستی و گردنی چو صراحی کشیده ای
خوش آنکه دست خویش در آرم بگردنت
دیگر ترا چه باک، هلالی، ز دشمنان؟
کان ماه با تو دوست شد و مرد دشمنت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.