هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و وصال یار سخن می‌گوید و تأثیر آن را بر زندگی خود توصیف می‌کند. او باده و می‌نوشی را به عنوان عامل شادی و فراموشی دردها می‌ستاید و از جدایی و دوری از معشوق شکوه می‌کند. همچنین، از تأثیر طبیعت و زیبایی‌های آن در ایجاد شادی و لطافت روح سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه و استفاده از استعاره‌هایی مانند باده و می‌نوشی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر مناسب نباشد. همچنین، درک عمیق‌تر از مضامین عاشقانه و فلسفی متن نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۸۹

مرا بباده، نه باغ و بهار شد باعث
بهار و باغ چه باشد؟ که یار شد باعث

رسیده بود گل، آن سرو هم بباغ آمد
بیار می، که یکی صد هزار شد باعث

نبود ناله مرغ چمن ز جلوه گل
لطافت رخ آن گلعذار شد باعث

اگر بمیکده رفتیم عذر ما بپذیر
که باده خوردن ما را خمار شد باعث

اگر ز کوی تو رفتیم اختیار نبود
فغان و ناله بی اختیار شد باعث

گر از تو یک دو سه روزی جدا شدیم مرنج
که گردش فلک و روزگار شد باعث

قرار در شکن زلف یار خواهم کرد
بدین قرار دل بیقرار شد باعث

بمجلس تو هلالی کشید طعن رقیب
گل وصال تو بر زخم خار شد باعث
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.