هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او توصیف می‌کند که چگونه یاد لب معشوق او را بی‌خود می‌کند، به‌ویژه زمانی که شراب می‌نوشد. همچنین از رنج‌های عشق و هجران می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که او را در عذاب هجران نیندازد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است و همچنین اشاره‌ای به مصرف شراب دارد که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب باشد. درک کامل این متن نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۹

ترا گهی که نظر بر من خراب افتد
دلم ز بسکه تپد در من اضطراب افتد

دلم بیاد لبت هر زمان شود بیخود
علی الخصوص زمانی که در شراب افتد

تو چون شراب خوری با رقیب خنده زنان
ز خنده تو نمک در دل کباب افتد

ز بهر جلوه چو خورشید من رود بر بام
بخانها همه از روزن آفتاب افتد

مگو: بدوزخ هجر افگنم هلالی را
روا مدار که بیچاره در عذاب افتد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.