هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و رنج‌های عاشقانه خود می‌گوید و بیان می‌کند که عشق او همراه با غم و اندوه بوده است. او از گریه‌ها و ناله‌هایش سخن می‌گوید که حتی سنگ‌ها را به ناله وامیدارد. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق اشاره می‌کند و تأثیر آن را بر خود و دیگران توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۹

باغ عیش من بجای گل همه خار آورد
آری، این نخلی که من دارم، همین بار آورد

کوه از سیل سرشکم در صدا آید، بلی
گریه من سنگ را در ناله زار آورد

عالمی در گریه است از ناله جانسوز من
نوحه ای کز درد خیزد گریه بسیار آورد

گر دل آزرده را جز داغ او مرهم نهم
بر دل آن مرهم شود داغی که آزار آورد

هر که ابروی تو دید و مایل محراب شد
زود باشد کز خجالت رو بدیوار آورد

تا ز خورشید جمالت گرم شد بازار حسن
هر دم این دیوانه را سودا ببازار آورد

پای بر فرق هلالی نه، که بهر مقدمت
هر زمان صد گوهر از چشم گهر بار آورد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.