هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و عشق ناگهانی میگوید که آرامش او را برهم زده است. او از بخت خود میخواهد که راه حلی پیدا کند و از غم و اندوه خود مینالد. همچنین، به بیماری هجران و تأثیر آن بر افراد اشاره میکند و از یوسف گمگشته یاد میکند که شاید پیدا شود. در نهایت، از باد صبا میخواهد تا پیامش را به معشوق برساند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غمانگیز است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و بیماری عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۱۳
شب هجران رسید و محنت بسیار پیدا شد
بیا ای بخت، کاری کن، که ما را کار پیدا شد
به کنج عافیت می خواستم کز فتنه بگریزم
بلای عشق ناگه از در و دیوار پیدا شد
جگر خونست، ازان این گریه خونین پدید آمد
دلم زارست، ازآن این ناله های زار پیدا شد
نمی خواهم که خورشید جمالش جلوه گر گردد
در آن منزل که روزی سایه ی اغیار پیدا شد
عزیزان را ز سودای کسی آشفته می بینم
مگر آن یوسف گم گشته در بازار پیدا شد؟
طبیبا، هر که را بیماری هجران فکند از پا
اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد
به سویش بگذر، ای باد صبا وزمن بگو آنجا
که در هجرت هلالی را بلا بسیار پیدا شد
بیا ای بخت، کاری کن، که ما را کار پیدا شد
به کنج عافیت می خواستم کز فتنه بگریزم
بلای عشق ناگه از در و دیوار پیدا شد
جگر خونست، ازان این گریه خونین پدید آمد
دلم زارست، ازآن این ناله های زار پیدا شد
نمی خواهم که خورشید جمالش جلوه گر گردد
در آن منزل که روزی سایه ی اغیار پیدا شد
عزیزان را ز سودای کسی آشفته می بینم
مگر آن یوسف گم گشته در بازار پیدا شد؟
طبیبا، هر که را بیماری هجران فکند از پا
اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد
به سویش بگذر، ای باد صبا وزمن بگو آنجا
که در هجرت هلالی را بلا بسیار پیدا شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.