هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد فراق و عشق ناگسستنی خود سخن می‌گوید. او از زلف معشوق به عنوان زنجیر جنون یاد می‌کند و دل خود را دیوانه و خونین توصیف می‌کند. زیبایی معشوق آنقدر زیاد است که ماه و خورشید در برابر آن شرمنده می‌شوند. شاعر از غم فراق و نبود معشوق می‌نالد و حال دل شکسته خود را بازگو می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات غمگینانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۲

تا سلسله زلف تو زنجیر جنون شد
وابستگی این دل دیوانه فزون شد

شرمنده شد از عکس جمالت مه و خورشید
وز عارض گل رنگ تو دل غنچه خون شد

خون شد دل من، دم بدم، از فرقت دلبر
زان رو ز ره دیده خونبار برون شد

آنجا، که صبا را گذری نیست، که گوید:
حال دل این خسته، بدلدار، که چون شد؟

هر چند قدت، راست، هلالی، چو الف بود
از بار غم دوست، بیک بار، چو نون شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.