۲۷۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۵

نیست عرق، که در رهت از حرکات می چکد
هر قدمی، که می نهی، آب حیات می چکد

چند بهر سیه دلی باده ناب می کشی؟
حیف! که آب زندگی در ظلمات می چکد

بس که لب تو چاشنی ریخته در مذاق جان
گریه تلخ گر کنم آب نبات می چکد

اشک هلالی از مژه، گرد حریم آن حرم
همچو سرشک عارفان، در عرفات می چکد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.