هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق و دردناک عاشقی است که از دوری و بیتوجهی معشوق رنج میبرد. شاعر با پرسشهای مکرر از معشوق میپرسد که یک عاشق درمانده در برابر جمال و بیاعتنایی او چه باید بکند. این اثر احساساتی مانند عشق ناکام، دلتنگی، و درماندگی در برابر معشوق را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند درد عشق و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۴۲
گر کسی عاشق رخسار تو باشد چه کند؟
طالب دولت دیدار تو باشد چه کند؟
شوخی و بی خبر از درد گرفتاری دل
دردمندی که گرفتار تو باشد چه کند؟
چه غم از سینه ریش و دل افگار مرا؟
سینه ریشی که دل افگار تو باشد چه کند؟
قصد جان و دل یاران بود اندیشه تو
بیدلی کز دل و جان یار تو باشد چه کند؟
ای طبیب دل بیمار، بگو، بهر خدا
کان جگر خسته، که بیمار تو باشد چه کند؟
گوش بر گفته احباب توان کرد ولی
هر کرا گوش بگفتار تو باشد چه کند؟
می کند بی تو، هلالی، همه شب ناله زار
ناتوانی که دلش زار تو باشد چه کند؟
طالب دولت دیدار تو باشد چه کند؟
شوخی و بی خبر از درد گرفتاری دل
دردمندی که گرفتار تو باشد چه کند؟
چه غم از سینه ریش و دل افگار مرا؟
سینه ریشی که دل افگار تو باشد چه کند؟
قصد جان و دل یاران بود اندیشه تو
بیدلی کز دل و جان یار تو باشد چه کند؟
ای طبیب دل بیمار، بگو، بهر خدا
کان جگر خسته، که بیمار تو باشد چه کند؟
گوش بر گفته احباب توان کرد ولی
هر کرا گوش بگفتار تو باشد چه کند؟
می کند بی تو، هلالی، همه شب ناله زار
ناتوانی که دلش زار تو باشد چه کند؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.