هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد و رنج عاشقانه، فراق و اندوه را بیان میکند. شاعر از عشق نافرجام، رنجهای روحی و احساس بیپناهی سخن میگوید و به شهیدان و رنجهای بیشمار آنان نیز اشاره میکند. در نهایت، تسلیم شدن در برابر عشق و پذیرش سرنوشت را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاطفی عمیق، درد و رنج عاشقانه و مفاهیم فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات مانند «شهیدان» و «سگان دوست» نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای تفسیر دارند.
غزل شمارهٔ ۱۴۶
دودی، که دوش بر سر کویت بلند بود
غافل مشو، که آه من دردمند بود
از ما شمار خیل شهیدان خود مپرس
آن خیل بی شمار که داند که چند بود؟
بستم بطره تو دل و رستم از غمت
آری، علاج عاشق بیچاره بند بود
یک ذره مانده بود ز من در شب فراق
آن ذره هم بر آتش هجران سپند بود
جان با سگان دوست، هلالی، سپرد و رفت
این شیوه گر پسند و گر ناپسند بود
غافل مشو، که آه من دردمند بود
از ما شمار خیل شهیدان خود مپرس
آن خیل بی شمار که داند که چند بود؟
بستم بطره تو دل و رستم از غمت
آری، علاج عاشق بیچاره بند بود
یک ذره مانده بود ز من در شب فراق
آن ذره هم بر آتش هجران سپند بود
جان با سگان دوست، هلالی، سپرد و رفت
این شیوه گر پسند و گر ناپسند بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.